بیایید یکم راجع به ترکیب محصولات لامبورگینی حرف بزنیم. آیا به نظر شما این روزها وقتی به یک لامبورگینی نگاه میکنید ترکیب آن را خستهکننده و تکراری نمیبینید؟ بله این انتقادی است که این روزها بسیاری از کارشناسان نسبت به طراحی و استایل محصولات لامبورگینی وارد میکنند.
بهطور کلی باید گفت همه لامبورگینیها تقریبا یکسان و
یک شکل شدهاتند. همگی قیافهای تهاجمی دارند، ورودیهای هوایشان بزرگ است، همه
دارای یک آرایش موتور و گیربکس و درواقع موتور وسط هستند و بالاخره اینکه به روی
بدنهشان پوشیده از خطوط تیز است. در این
میان البته این تنها SUV
Urus است که شاید کمی با بقیه متفاوت باشد.
حال نگاهی به فراری بیندازیم، در بین تولیدات متنوع
مارانللو همیشه میتوان یک نسخه موتور جلو را هم دید. گذشته از این نکته، میتوانید
یک Ferrari Roma
را در کنار F8 Tributo قرار دهید،
نشانهایشان را بردارید تا ببینید با دو خودروی متفاوت روبرو هستید، با دیدن این
دو بسیاری از مردم متوجه این موضوع نمیشوند که با دو خودرو از یک سازنده روبررو
هستند! این موضوع البته شاید از دید برخی دیگر چندان خوشایند نباشد، اما موافقان
این طراحی متفاوت از آن به عنوان تنوع یاد میکنند. مضاف براین که باید یادآوری
کنیم که SUV
فراری هنوز عرضه نشده است! لامبورگینی هم قبلا همینطور بود که بعدها تغییر رویه داد. آیا
شباهتی میان میورا با کانتاش وجود دارد؟ و به نظر شما آیا ساختار طراحی میورا در
دهه 60 همانند محصولات بعد از خود بوده است؟
اما از همه اینها گذشته در تصویر زیر رندر یک
میورای مدرن شدهای را میبینید که تومازونیAnderson Tomazoni آنرا ارائه داده است. میورا همواره یکیاز
آن مدلهایی بوده است که هر وقت صحبت از زیباترینهای دنیای خودرو شده، تصویرش در
اذهان نقش بسته است. اتومبیلی که اغلب نام آنرا در کنار مدلهایی مانند فراری 250GTO ، جگوار E-Type یا مازراتی تیپو 33 استرادل خواهید
شنید. همانطور که داشتن یک چیدمان موتور وسط برای
ارائه یک عملکرد عالی است، هرگز نمیتوان از نظر زیبایی آنرا با یک جیتی
موتورجلوی کاپوت کشیده مقایسه نمود. کاری که البته میورا در آن زمان کرد و توانست هر
دو را با هم مخلوط کند و با حفظ جنبه خاصی از یکGT ، معماری موتور میانی عقب
را به دنیای ابرخودروها وارد کند.
حالا تامازونیTomazoni میورای خود را با برداشتی از مدلهای
اخیر لامبورگینی بهروز کرده است. اسپلیترجلو، جلوپنجره بزرگ شده و همچنین استفاده
گسترده از فیبرکربن، هیچ ارتباطی با اواخر دهه 60 ندارد اما در میورای تامازونی
استفاده از آنها ترکیب جذاب را بوجود آورده است. شیشه عقب آن یک بازگشت به عقب بوده اما بلافاصله با چراغ عقب LED مانند
Centenario ترکیب خوبی شده است. ضمن اینکه دو لوله اگزوز انتهایی
عظیم از طرفین دیفیوزر عقب بیرون زده تا به همه بگوید که این اتومبیل خاص هیچ ارتباطی
با روند تولید محصولات جدید EV ندارد.
حال به نظر میرسد که لامبو
باید به فکر ساخت مدلی باشد که کمی قالب را بشکند و رندر ارائه شده از سوی تومازونی
به شما میگوید که دیگر نیازی به داشتن سطوح تخت و و چین و چروکهای تیز نیست.
در آخر هم اینکه بیتعارف بگویم، شما را نمیدانم اما من که عاشق لامبورگینی بخصوص مدل هوراکان هستم و برای خرید آن تنها دو مشکل دارم: 1- مجوز ورود به کشور 2- یک حساب بانکی میلیون دلاری!